≈๑ پـــَـ نـه پـــــَ ๑≈

*این جملات رو جمع آوری کردم تا یادگاری برام بمونه*

≈๑ پـــَـ نـه پـــــَ ๑≈

*این جملات رو جمع آوری کردم تا یادگاری برام بمونه*

<چــهــار>

به خواهرم میگه هنوز حقوق نگرفتم جیبام درد میکنه !میگه :پول میخوای به کارتت بریزم؟ پ ن پ محض اطلاعتون گفتم که منو دل داری بدی!!  

 

 

دارم حرف میزنم هی زبونم میگیره، بابام میگه:چته زبونت بند اومده؟ میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام حرف بزنم اینجا بد آنتن میده!!!  

 

 

 

دوستم اومده خونمون به مامانم گفتم پذیرایی کنه رفته میوه شیرینی آورده وخودش نشسته میخوره.دوتایی برگشتیم نگاش کردیم میگه پـَـــ نــه پـَـــ توقع دارید بتون تعارف کنم!! 

 

 

رفتم از کمد آشپز خونه وردنه رو آوردم،میگه:میخوای خمیر رو باهاش صاف کنی.گفتم: پـَـــ نــه پـَـــ میخوام به یاد دوران زور خانه چند تا میل بزنم دلم واشه.{-10-} 

 

 

تو خیابون میرفتم یکی جلوم چاقوشو از جیبش در اورد. گفتم: میخوای پولامو بگیری؟ گفت: پـَـــ نــه پـَـــ نگاه کن من چاقو دارم ،تو نداری! دلت بسوزه !!! 

 

 

 دارم گریه میکنم دوستم میگه گریه میکنی؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ قلمراد داره میخنده !!

 

گویند شیخی در حال موعظه با مریدان خویش بود.ناگاه یکی از مریدان دست خود را بالا برد شیخ فرمود مریدا سوالی داشتی؟گفت پـَـــ نــه پـَـــ آِی لاو یو پی ام سی....مریدان خنده ها بکردند و نعره ها بزدند!!! 

 

 

دوستم میگم یه ذره حجابتو درست کن ... میگیرن ! میگه کی ؟ پلیس ؟ پَـــ نَ پَــــ دست اندرکاران شبکه فشن تی وی !! 

 

 

بعد 5 دقیقه که دستمو جلوی استاد بلند کردم ازم میپرسه شما سوال دارید ؟ پـَـــ نــه پـَـــ سوسک هستمو یکی از شاخک هام سالمه فقط !!!  

 

 

دیشب که بارون اومد, خیس خالی اومدم خونه. آب ازم می چکید. مامانم میگه: زیر بارون موندی؟ گفتم: آره زیر بارون موندم. [ ستاد مبارزه با پَ نَ پَ ]=))  

 

  

رفتم مغاره الکتریکی گفتم آقا این لامپی که به من دادی روشن نمیشه گفت یعنی سوخته؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ از روی ماه من خجالت میکشه !! 

 

 

به بابام گفتم آب و دو دقیقه وصل کن دارم کم کم میترکم گفت می خوای بری دسشویی؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ تو دسشویی پشت درهای بسته جلسه اضطراری دارم !! 

 

 

بیمارم لگنش شکسته بود بهش گفتم دوهفتس که خوابیدی یکم پاشو گفت راه برم؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ بندری برقص!! 

 

 

دارم تو حموم آواز میخونم بابام اومده در میزنه میگه همسایه ها شاکی شدن نخون دیگه گفتم مگه صدام بده؟ گفت پـَـــ نــه پـَـــ میترسم بیان جای بیونسه ببرنت کنسرت بدی!! 

 

 

سگه ظرف غذاشو آورده جلو رفیقم میگه گرسنشه ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ داره میگه به این فقیر بینوا کمک کنید!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد