-
<بــیــســت و دو>
یکشنبه 3 مهرماه سال 1390 09:38
دارم از پارچ آب می ریزم تو لیوان خواهرم اومده میگه آبه؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ نوشابه هست منو دیده ترسیده رنگش اینجوری شده !! پسر برادرم با تفنگ بادی یه گنجشک رو نشونه گرفته بود گفت عمو اگه نزنمش گنجشکه فرار میکنه؟؟ گفتنه پ نه پ وایمیسه به نشونه گیریت میخنده !!! سر جلسه امتحان بودم , یه نفر رو دیدم که ناراحته و اصلا...
-
<بـیســـت و یـــک>
شنبه 2 مهرماه سال 1390 09:53
رفتم خونه سالمندان عیادت پدربزرگم,مسئول اونجا میپرسه:شمام اومدین عیادت؟میگم : پـَـــ نــه پـَـــ خونه سالمندان طلبیده اومدیم زیارت!! دارم هات داگ درست میکنم،اومده میگه هات داگ درست میکنی؟گفتم: پّ نه پّ پیتزا دارم میپزم،گفت د نه د نون واسه هات داگه دیگه،گفتم : پـَـــ نــه پـَـــ من پیتزا تنهایی سیر نمیشم،میخوام بزارم...
-
<بــیــســت>
شنبه 2 مهرماه سال 1390 09:40
چایی رو ریخته رو پام.دادم بلند شد هوا.میگه:سوختی؟گفتم: پـَـــ نــه پـَـــ یاد گل مجیدی افتادم که زد به پرسپولیس از اول خوشحالی کردم !!! دیشب رفتم دکتر به منشیه میگم:واسم نوبت مینویسید؟میگه:واسه دیدن دکتر؟گفتم: پـَـــ نــه پـَـــ واسه نوبت آرایشگاه...گفتم خوشکلم کنه برم عروسی !!! داشتم موتورمو درست میکردم.به برادرم...
-
<نــــــوزده>
پنجشنبه 31 شهریورماه سال 1390 10:01
به دختره میگم:عاشقت شدم.میگه:یعنی میخوای بام ازدواج کنی؟گفتم: پـَـــ نــه پـَـــ من از بس به خودم اعتماد دارم میخوام با خودم ازدواج کنم...تو هم فقط گفتمت که دلت بسوزه هه هه !!! از قلبم پرسیدم فرق عشق و دوستی چیه؟دوستم میگه خب حالا قلبت جواب داد؟ میگم: پـَـــ نــه پـَـــ گفت کار من تامین خون بدنه.سوالای چرت و پرت از من...
-
<هـــجــــده>
پنجشنبه 31 شهریورماه سال 1390 09:48
به مامان بزرگم میگم مرحله دوم کنکورم قبول شدم میگه: یعنی میخوایی بری دانشگاه؟ پـَـــ نــه پـَـــ مرحله دوم زایشگاه قبول شدم میخوام برم زایشگاه !!! به بابام میگم چه رشته ای انتخاب کنم؟ میگه واسه دانشگاه میگم پـَـــ نــه پـَـــ رشته خوبی میخوام واسه آش مادربزرگم !!! بهش میگم:خطم سوخت.میگه خط ایرانسل تو میگی؟گفتم: پـَـــ...
-
<هـــفــــده>
چهارشنبه 30 شهریورماه سال 1390 11:10
دوستم میگه کاشف الکل راضی بود ؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ فقط مصرف کنندش بود که خیلی راضی بود !!! بابام صدام میزنه.عصبیه.(چون من بازم تو پ نه پم) .منم گفتم:بله بله بله.گفتش: پـَـــ نــه پـَـــ 4دست و پات نعل نعل نعل. مسافر میگه آقا کریم خان میخوره؟راننده:پ نه پ یه گاز میزنه میده بغلیش !!! به بابام میگم موجودی حسابت...
-
<شـــانـــزده>
چهارشنبه 30 شهریورماه سال 1390 10:53
رفتم سر قبر بابابزرگم.... یارو اومده پیشم نشسته میگه فوت کردن.؟ پـَـــ نــه پـَـــ فردا امتحان ریاضی داره خودشو زده به خواب که نره !!! کمپوت باز کردیم بخوریم ، به مامانم میگم : مامان فکرکنم مزش عوض شده … میگه : آره میگم : بریزمش دور ؟ میگه : نه بزار تو یخچال بابات میاد میخوره !!! یارو اومده میگه پـَـــ نــه پـَـــ...
-
<پـــانـــزده>
چهارشنبه 30 شهریورماه سال 1390 10:39
تو جاده بنزین تمام کردیم وایسادیم کنار جاده 4 لیتری تکون میدیم ! طرف اومده میگه بنزین تمام کردین ؟ میگیم: پـَـــ نــه پـَـــ میگیم هورا ! ما هم از این دبـــّه ها داریم !!! به داداشم میگم این جمله رو بخون قشنگه ،میگه مال کیه؟میگم شریعتی میگه قبل از مرگش نوشته؟ پـَـــ نــه پـَـــ الان نوشته از اون دنیا سند تو آل کرده...
-
<چــهـــارده>
سهشنبه 29 شهریورماه سال 1390 10:55
بهش میگم زندگی ارزششو نداره باهم بدشیم بیا داشتهامونو تقسیم کنیم.میگه منظورت:خوبیا و محبتاست؟گفتم: پـَـــ نــه پـَـــ کارت شارژا و گوشیا و پولامونه !! اومده تو اتاق ،قابِ عکسِ رو دیوار و دیده میگه : وای داداشته ؟؟؟ میگم: آره میگه : عکسشه ؟؟؟ میگم پ ن پ خودشه ، گذاشتمش رو دیوار با دمپایی کوبیدم رو صورتش ، چسبیده به...
-
<ســیـــزده>
سهشنبه 29 شهریورماه سال 1390 10:40
دلم خواست چیست؟ آیا هوس است؟ پـَـــ نــه پـَـــ قطعی ترین ومنطقی ترین دلیل برای کاری که درآن ریده اید می باشد! شمارمو رو یه کارت نوشتم گرفتم جلو دختره میگم : قابل شما رو نداره! با اکراه می پرسه : شماره س ؟ پـَـــ نــه پـَـــ شما برنده ی خوش شانس یک گاوصندوق پر از طلای بانک ملت شدید بگیر اینم رمزشه !!! برادرکوچیکم دعوا...
-
<دوازده>
سهشنبه 29 شهریورماه سال 1390 10:31
به آجیم میگم اسب تند تر میدوه یا خر؟ میگه خب اسب... میگم اسب؟ میگه: پـَـــ نــه پـَـــ تعریف از خودت نباشه خر دیروز رفتیم مصاحبه واسه شرکت تو مسابقه سرزمین دانایی. طرف پرسید رشته ت چیه؟ کارت چیه؟ مگم مهندس معدنم تو وزارت صنایع معادن. میگه بلدی با جی پی اس کار کنی؟ گفتم: پـَـــ نــه پـَـــ میریم تو کوه و بیابون گم...
-
<یــــازدَه>
دوشنبه 28 شهریورماه سال 1390 12:05
زنگ زدم 118 شماره ای که میخواستمو داره میگه به خواهرم میگم:کاغذ و خودکار بده میگه 1 ورق کاغذ بسه؟میگم: پـَـــ نــه پـَـــ یه دفتر 40 برگ بده داره جزوه میگه شاید کم بیاد !! دوستم بهم میگه کوکو سبزی به انگلیسی میشه omelet?میگم پـَـــ نــه پـَـــ میشهwhere is where is vegetable!!!!!! رفتم مایو بخرم یارو میگه واسه شنا می...
-
<دَه>
دوشنبه 28 شهریورماه سال 1390 11:53
به دوستم میگم:این فیلم لاستودیدی؟؟؟میگه:همونکه توجنگل گم میشن؟؟؟؟میگم: پـَـــ نــه پـَـــ همونکه تو اب خفه میشن!!! نشستم وسط جاده دارم ایمیلامو چک میکنم پسره اومده با تعجب میگه وایمکسه؟؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ Recycle Bine تو صفحه Desk top جا نبود گذاشتم اینجا!!!!!!!! سر جلسه نشستیم یهو ینفر عینهو بز سرشو میندازه میاد...
-
<نــُه>
دوشنبه 28 شهریورماه سال 1390 09:26
با دوستم رفته بودیم بیرون تشنم شده بود از بس راه رفتیم دهنم خشک شده بود بعد دید و گفت تشنته؟؟؟گفتم: پـَـــ نــه پـَـــ شما تشنه ای من که 1 سیلندرم کم تشنم میشه شما بفرما!!! میگه اونایی که تو جبهه تیکه تیکه شدن خمپاره خوردن؟؟؟؟؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ میخواستن یه ذره یه ذره فرار کنن!!!!!!!!!! به هم کلاسیم میگم تو کلا...
-
<هــشــت>
دوشنبه 28 شهریورماه سال 1390 09:15
بادوستم در خونمون حرف میزدیم بعد از خداحافظی پرسید:میری خونتون؟گفتم: پـَـــ نــه پـَـــ میرم استرالیا شکار کانگرو!!! بهش میگم که من از این رژیم خسته شدم!!! میگه:منظورت حکومته!!!؟ میگم: پـَـــ نــه پـَـــ منظورم رژیم غذایی بود!!!! روزانه یک وعده نون و آب کلاغه به روباهه میگه:گفتی آواز بخون که پنیر از دهنم بیافته؟...
-
<هــفــت>
یکشنبه 27 شهریورماه سال 1390 18:28
با تلفن صحبت میکنم دوستم اشاره میکنه کیه؟؟؟ دست میگیرم جلو گوشیم یواش میگم زیده..گفت دوس دخترت؟؟؟؟ گوشیو کوبیدم تو سرش داد زدم پـَـــ نــه پـَـــ زید ابن حارث! از اصحاب پیامبر! دوستی منو تو انقدر محکمه که هیچکی نمیتونه جدامون کنه ... پـَـــ نــه پـَـــ دوستی منو تو مث میخ طویله ای هست که هیچ کره خری قادر به کندن آن...
-
<شــش>
یکشنبه 27 شهریورماه سال 1390 18:20
خونوادم رفتن مسافرت ....دوستم میگه حالا میخوای تو تنهایی فکر کنی ... وعشق وحال ؟میگم: پـَـــ نــه پـَـــ میخوام تا کسی نیس دس کنم تو مماغم حالشو ببرم !! رفتم دکتر میگم آقای دکتر همه چیزو مات و مبهوت میبینم. میگه یعنی تار میبینی دیگه؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ گیتار میبینم حالا نمه نمه بیا تو بغلم..سوسن خانوم تویی تاج...
-
<پــنــج>
یکشنبه 27 شهریورماه سال 1390 11:05
موسی فریاد زد عصایم را بیاورید. فرعون وحشتزده پرسید میخواهی عصا را به اژدها تبدیل کنی؟ موسی گفت نه، میخوام برم. ببخشید دیگه، خیلی زحمت دادیم. [ ستاد مبارزه با فتنۀ پـَـَـ نــه پـَـَـ - واحد بنی اسرائیل ] دارم با خدا مناحات میکنم ...بهش میگم گناهامو ببخش...دوستم میگه از میخوای گناهاتو ببخشه؟ میگم: پـَـــ نــه پـَـــ...
-
<چــهــار>
یکشنبه 27 شهریورماه سال 1390 10:27
به خواهرم میگه هنوز حقوق نگرفتم جیبام درد میکنه !میگه :پول میخوای به کارتت بریزم؟ پ ن پ محض اطلاعتون گفتم که منو دل داری بدی!! دارم حرف میزنم هی زبونم میگیره، بابام میگه:چته زبونت بند اومده؟ میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام حرف بزنم اینجا بد آنتن میده!!! دوستم اومده خونمون به مامانم گفتم پذیرایی کنه رفته میوه شیرینی...
-
<ســـه>
یکشنبه 27 شهریورماه سال 1390 09:55
به لره میگن مشهد بودی؟!! پـَـــ نــه پـَـــ ژاپن بودم!!!! استان افغانستان!!! رفتم تو آسانسور دیدم دختر همسایمون داره میاد آسانسور رو نگه داشتم، میگه ممنون برای من نگه داشتید؟ پـَـــ نــه پـَـــ برای روح بابا بزرگم نگه داشتم، شما هم بیزحمت کنار وایسید بهش نخورید! تو گرما نشستیم ... به دوستم میگم کاش یه کم باد میومد...
-
<دو>
یکشنبه 27 شهریورماه سال 1390 09:41
دارم چایی میخورم داغ داغ سوختم.بابام میگه:سوختی؟ میگم: پـَـــ نــه پـَـــ رفتم مرحله بعد. به همکارم میگم همین الان یه فیلم دانلود کردم.میگه:از تو اینترنت؟ میگم: پـَـــ نــه پـَـــ از تو کانال کولر،اتفاقا پهنای باندشم زیاده،قطعی هم نداره. زنه رفته دکتر زنان ، دکتر ازش میپرسه بچتون لگد هم می زنه ؟ زنه جواب میده پَــ نَ...
-
<یــک>
یکشنبه 27 شهریورماه سال 1390 09:27
وایسادم تو ایستگاه اتوبوس میگه منتظر اتوبوسی؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ تابلو ایستگاه کم آوردن منو گذاشتن اینجا!!! آبجی کوچولوم میگه باید کامپیوترو از منوی استارت خاموش کنم؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ برو کنتورو بزن بالا خاموش میشه به دوستم زنگ زدم میگم ماشینم روشن نمیشه میگه استارت میزنی روشن نمیشه؟ میگم پَـــ نَ پَــــ...